Whisper


Catch me as I fall

من را بگير در آن هنگام كه سقوط مي كنم !


Say you're here and it's all over now

بگو كه اينجا هستي و ديگر همه چيز تمام شده است

Speaking to the atmosphere

با فضاي اطرافم سخن ميگويم

No one's here and I fall into myself

هيچ كس اينجا نيست و من در خود فرو ميروم


This truth drives me into madness

اين حقيقت مرا ديوانه ميسازد



I know I can stop the pain If I will it all away

مي دانم كه تنها با كنار گذاشتن دردم ميتوانم آن را متوقف كنم

Don't turn away

روي بر نگردان !


(Don't give in to the pain)

هرگز تسليم درد نشو

Don't try to hide

سعي نكن پنهان شوي

(Though they're screaming your name)

(اگر چه دارند نامت را فرياد ميزنند)


Don't close your eyes

چشمهايت را نبند

(God knows what lies behind them)

خدا ميداند كه چه چيزي پشت آنها پنهان شده است !


Don't turn out the light

روشنايي را خاموش مگردان

(Never sleep never die)

هرگز نخواب ، هرگز نمير


I'm frightened by what I see

من از چيزي كه ميبينم ترسيده ام

But somehow I know

اما به نحوي ميدانم،


That there's much more to come

ترسم از اين هم بيشتر خواهد شد

Immobilized by my fear

ترس مرا از حركت بازداشته است

And soon to be blinded by tears

و به زودي از شدت اشكهايم كور خواهم شد

I can stop the pain If I will it all away

مي دانم كه تنها با كنار گذاشتن دردم ميتوانم آن را متوقف كنم

Fallen angels at my feet

فرشته هاي سقوط كرده در جلوي پايم (در مقابلم)


Whispered voices at my ear

اصوات زمزمه شده اي در گوشم


Death before my eyes

مرگ جلوي چشمهايم

Lying next to me I fear

از اينكه (مرگ) در كنارم آرميده است مي ترسم

She beckons me

آن (فرشته) به من اشاره ميكند


Shall I give in

آيا بايد تسليم شوم ؟


Upon my end shall I begin

به محض پايانم (پايان زندگيم) آيا بايد دوباره (حيات را) آغاز كنم ؟


Forsaking all I've fallen for I rise to meet the end

با ترك تمام چيزهايي كه برايشان سقوط كرده ام بسوي نقطه پايان ميشتابم